گراند گلاس یعنی روزهای خاکستری (قسمت چهارم)


 

گراند گلاس یعنی روزهای خاکستری (قسمت چهارم)

محمود طوقی

 

مدخل
گراند گلاس یا کدورت شیشه ای، تصویری ست ناشی از تخریب ریه توسط ویروس کرونا.
که درگرافی ساده یا رنگی ریه ما می بینیم.
پرسشی که به ذهن آدمی متبادر می شود این است که  آیا ویروس های دیگری در طول سده ها و هزاه های قبل در آدمی نشو نما نکرده اند که باعث شده است آدمی در درازنای تاریخ همه امور را از خلال شیشه های مات ببیند و اگر جز این است چرا آدمی  امروز اینجاست؛ تنها، بی پناه، ترسخورده و بیمناک از آینده.

۱
جامعه سود محور، جامعه ای است مبتنی بر اخلاقیات فردی. جامعه ای که برای جمع ارزشی قائل نیست و جامعه را جمع عددی افراد می داند. ناگهان با بحرانی مواجه می شود که آن اخلاقیات پاسخگوی مشکلات بر آمده از بحران نیست.
فرد جامعه نئولیبرال می شود ما و گذشتن از منافع فردی و فکر کردن به منافع جمع می شود اخلاق.
با حفظ رابطه  گذاری، ماندن در خانه، اجتناب از مسافرت و رعایت پروتکل های بهداشتی برای حفظ سلامت آحاد جامعه.
ایدئولوگ های بوٰرژا لیبرال فراموش می کنند که این گذشتن فرد از منافع فردی بخاطر جمع تا دیروز چه گناه کبیره ای بود.

۲
گفته می شود
جهان کشورهای صادر کننده نفت در دوران پسا کرونا اقتصاد بدون نفت سرنوشت ناگریز آینده آنان  است و این آینده اگر زودتر باشد از نظر حفظ منابع بهتر است.
به  نظر می رسد اقتصاد بدون نفت از نظر جمع کردن بساط رانت خواری عامل مثبتی باشد، اما بشرط ها و شروط ها.
کسانی که در دهه های قبل درآمد نفت را با خرید سلاح و کالاهای تجملی و مصرفی هزینه کرده اند و نتوانسته اند این در آمدها را به سرمایه های بنیادی تبدیل کنند با دستی خالی وارد دنیای جدید می شوند و تبدیل به کشورهایی فقیر و در حاشیه تصمیم های جهانی خواهند بود.

۳
گفته می شود
ویروس ها از میلیون ها سال پیش در بدن جانوران به شکل مسالمت آمیزی می زیسته اند این انسان ها بودند که با دستکاری زیست بوم اینان آنان را وارد زندگی خود کردند.
کرونا برای ورود به بدن انسان نیاز به یک میزبان زنده داشت.
محل زندگی ویروس کرونا در بدن خفاش بود. باید مورچه خوار افریقایی بنام پانگولین به بازار ووهان می آمد تا این ویرویس به بدن او و از طریق این میزبان به انسان منتقل شود و با جهشی ژنتیک به ریه انسان حمله کند.

گفته می شود
وحشت و تکاپوی نظام طبقاتی بخاطر کشته شدن آدم ها نیست. بلکه بخاطر از کار افتادن چرخه تولیداست

گفته می شود
این چه نظام تولیدی ست که برای کشتن بمب و موشک بحد کافی دارد اما ماسک و دستکش ندارد.

گفته می شود
پیروزی علم بر خرافات
و اصلاح سیستم
کلید درمان کار نیست.
کرونا آدمکش تر از سلطه نظام طبقاتی نیست.

۴
گفته می شود
آنچه امروز باید خصلت بندی شود سیاست زیستی در وضعیت اضطراری است:
– کاربست اقتدار گرایانه چین در مهار کووید ۱۹
– یا طرح بحث محدودیت تردد و فاصله گذاری در یک بحث آزاد همگانی و رسیدن بیک اجماع جمعی بدون آن که نیاز بیک سیتم توتالیتر باشد و در نهایت کارسازتر است از اعمال زور از بالا

۵
گفته می شود
کووید ۱۹ موتور سرمایه را از کار انداخته است
آیا فرصت آن هست که فکر کنیم آیا نیازی به تعمیر این موتور هست یا بطور کل از خیر آن بگذریم و به فکر موتور دیگری باشیم

گفته می شود
در یک جامعه ناعادلانه نابرابری در تسکین دردهای بشری نیز خود را نشان می دهد. فقیر و پولدار یک جور درد نمی کشند. وبه یک شکل درمان نمی شوند.

گفته می شود
ویروس کووید ۱۹ بین گذشته و آینده گسلی ایجاد کرده است.
عده ای در آرزوی بازگشت به گذشته اند و می خواهند این گسست را نادیده بگیرند
وقت آن فرا رسیده است که انسان امروز به این گسل فاجعه بار اندیشه کند.

۶
کرونا دو رکن اساسی سرمایه را مختل کرد:
اقتصاد جهانی
امنیت جهانی
اما پرسش اینجاست: چرا نمی تواند برای مقابله با این بحران به یک اجماع و مدیریت جهانی برسد.
مدیریت جهانی این بحران نیازمند یک قطب قدرتمند جهانی است که وجود ندارد. و جهان دو قطبی گذشته؛ امریکا – شوروی سوسیالیستی تبدیل شده است به جهان چند قطبی؛ آمریکا، چین اتحادیه اروپا، روسیه وهند و دیگران
و هر کدام در پی سوداهای خودند.
سرمایه امپریالیستی خنگ تر از این حرف هاست

۷
گفته می شود
باید از جو بوجود آمده برای برپایی یک جنبش جهانی برای الغاء نظام زندان بهره برد.
باید دید که چرا نظام طبقاتی یک نظام زندان محور است:
– کنترل اجتماعی
– مشروعیت بخشیدن به قدرت دولت  نظام سرمایه داری
– منحرف کردن خشم توده ها از شرایط اقتصادی بر زندانیان
– تسلیم پذیری توده مردم

علت نرسیدن بیک اجماع جهانی:
تفاوت بین زندانیان سیاسی و عادی
– جنبه نژادی زندانیان
– جنبه عقیدتی زندانیان
– جنبه جنسیتی

الغا نظام زندان محور یعنی الغا نظام طبقاتی
و این در کوتاه مدت شدنی نیست و تلاش ها باید بر آزادی دائم و یا مشروط و تبدیل زندان به محدودیت های دیگر در این شرایط باشد.

۸
گفته می شود
برای نخستین بار در تاریخ است که پرچم سود و تولید سرمایه داری به پائین کشیده می شود نه بخاطر اضافه تولید و گرایش نزولی نرخ سود و سهام اشتقاقی و ورشکستگی مالی بلکه بخاطر تعرض بیحد و مرز سرمایه به طبیعت.

گفته می شود
با به پایان رسیدن این بحران سرمایه داری می کوشد با انجماد دستمزدها و حذف امکانات اجتماعی و خدمات عمومی و سیاست های ریاضتی جبران مافات کند.

گفته می شود
وضعیت استثنایی توطئه دولت است در حالی که این گونه نیست و به اینان تحمیل شد.

۹
گفته می شود
بخشی از دی .ان .آی  ایدز در این ویروس حضور دارد

گفته می شود
امکان ندارد یک ویروس در تمامی جهان با آب و هوای متفاوت از گرم تا سرد، از خشک تا مرطوب به یک شکل عمل کند.
مگر آن که بپذیریم این ویروس مهندسی شده است.
با پذیرش این امر پرسش های دیگری مطرح می شود:
– چرا چین در صدد ساختن چنین ویروسی بوده است
– آیا این ویروس به سهو یا به عمد عملیاتی شده است
– فرجام نهایی کار چه خواهد بود:
– جنگ
– ادامه آلودگی و مرگ
و پرسش آخر جهان دارد به کدام سو می رود.
چرا از سال های قبل هالیوود مدام فیلم های آخرالزمانی می ساخت. چه چیزی را دیده بود یا می دانست و می خواست بما  بگوید.

۱۰
گفته می شود
ویروس کووید ۱۹:
ماحصل مسابقه برای سود بیشتر در نظام سرمایه بود
نتیجه ناگزیر افسار گسیختگی کنترل ناشده
پیامد خرابی زیست کره، بیوسفر بود

گفته می شود
ما از منشا ویروس چیز زیادی نمی دانیم
از نوع دگردیسی اش
چه زمانی فروکش می کند
می ماند و یا می رود
گفته می شود
بحران به دو فرایند منتهی می شود:
– رفتن به سوی یافتن راه های جدید
– باز گشت به ثبات گذشته
باز گشت به گذشته مستلزم یافتن یک مقصر و یک قربانی ست

گفته می شود
این بحران باید ما را با چند حقیقت آگاه کند:
در جهانی نامطمئن زندگی می کنیم
انسان در مقابل حوادٍث مرگبار ناتوان است
ویروس ها و باکتری ها ما را رها نمی کنند

گفته می شود
این ابر بحران بحران های بسیاری را در دل خود دارد
سرنوشت بشر گره خورده است با سرنوشت بیواکولوژیک کره زمین
کمبود همبستگی
مصرف گرایی صرف
این بحران حفره های عظیمی را در ساخت و فکر که پنهان بود آشکار کرد

گفته می شود
این بحران یک بحران اگزیستانسیل هم هست. و وادارمان می کند:
به شیوه زندگی خود دوباره فکر کنیم
به نیازهای حقیقی
به آرزوهای حقیقی مان دوباره فکر کنیم
و رو برگرداندن از مسائل پیش پا افتاده و رفتن به سوی مسائل اساسی تر مثل عشق، دوستی و همبستگی
و فکر کردن به سرنوشت خود بعنوان یک انسان نوعی

گفته می شود
آنچه مهم است این است که دوران پس از قرنطینه
آیا همه چیز فراموش می شود
جهان با رونق روبرو خواهد شد یا رکود
آیا جهان با بحران موادغذایی روبرو خواهد شد
آینده جهان چه خواهد شد
آیا نئولیبرالیسم به قدرت باز خواهد گشت
آیا تخاصمات ملت ها افزایش خواهد یافت
آیا منازعات مسلحانه تشدید می شود
آیا خودخواهی و مصرف گرایی ازسر گرفته خواهد شد

گفته می شود
جهان پسا کرونا جهانی ست با:
همکاری های بین المللی
بیدار شدن ملت ها
همبستگی با فرودستان
رفتن بسوی تمدنی انسانی
حرکت  بسوی ما شدن من ها
با انقلابی در سیاست و اقتصاد

—————

قسمت اول مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/24/93844

قسمت دوم مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/30/94164

قسمت سوم مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/02/09/94578

——————————————————-